23 07 2021
561

نکاتی پیرامون دانشگاه اخلاق‌محور و پرسشگری

1. در ستایش از پرسشگری

به‌عنوان یک معلم دانش سیاسی برآنم سخنی گزافه نیست اگر غایت همه دروس مربوطه و نیز دغدغه جمله اساتید این حوزه را معطوف به پرورش دانش آموخته‌هایی پرسشگر بدانیم، فی‌المثل از جملات منتسب به اینجانب که از سوی حاضرین در کلاسهایم دهان به دهان می‌چرخد این‌است؛ «مردمی که چِرا ندارند به چَرا بردنشان قطعیست»، البته بدیهی‌است نداشتن چِرا در دیگر حوزه‌های معرفتی می‌تواند آثار و نتایج متفاوتی چون جهل، سکون، خرافات و غیره را به دنبال داشته باشد، لذا در همه‌جا و در همه زمان‌ها، چرایی و طرح پرسش، به‌مثابه موتور حرکت به سمت کشف حقایق هستی و مسائل زندگی بوده و خواهد بود و بنابراین، چشم‌انداز داشتن یک جامعه بالنده اما بدون بسترهای مساعد پرسش و گرفتن پاسخ مربوطه غیرممکن است و یا لااقل وقتی که جریان آزاد طرح سوال و گرفتن پاسخ آن، همراه با پرداخت هزینه باشد نمی توان از داشتن یک مکان به نام دانشگاه سخن گفت، و البته در این فضای مقدس، پرسش کننده، اخلاقاً محکوم به تحقیق و ملزم به حرف‌شنوی است. لذا از اعضای خانواده یک دانشگاه که قبل از طرح سوال، پاسخ آن را دانسته و حکمش را هم صادر می‌کنند نمی‌توان انتظار داشت متولی کارخانه انسان‌سازی و پیشقراول تحول در جامعه باشند.

2. در اهمیت طرح سوالات اساسی
هرچند نمی‌توان از برخی پرسش‌ها، به‌خاطر کوچک و نحیف بودنشان گذشت و یا آنها را مذمت نمود اما برای افراد جامعه و مردم یک استان که از بیرون به دانشگاه شهر و دیارشان می‌نگرند بسی افتخار خواهند نمود اگر ببینند خانواده جلیل دانشگاهشان، دغدغه مسائل کلان و مشکلات اساسی مردم را داشته و در حل آنها بی‌خوف جان و نقصان نام و نانشان، سر از پا نمی‌شناسند، مثلا ببینند و بشنوند و بخوانند که بیرقداران عَلَم عِلم- که الحمدلله بسیاری از آنها شانه‌به‌شانه برترین دانشمندان ملی، منطقه‌ای و جهانی قد کشیده‌اند – در پی این پاسخند که چرا صدها پروژه استانشان، نیمه کاره و تعطیل است؟ چرا دریای خفته در پشت سد آزادی، در کام هیچ کشاورز تشنه و رو به هلاکی نمی‌چکد؟ چرا خصوصی‌بازی پالایشگاه؟ چرا رتبه دوم بیکاری در کشور؟ چرا چنین شد سرنوشت استان پنجم کشور؟ چرا نزاع و ناامنی؟ چرا طلاق و خودسوزی؟ چرا کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی و ده‌ها چرای بنیادین دیگر که اگر توش و توان دانشگاه معطوف به طرح آنها نشود و دردمندانه در پی حل آنها برنیاییم مردم دیارمان ما را نخواهند بخشید و این یعنی اقامه مسئولیت اجتماعی دانشگاه که هم در گستره استانی و هم ملی، بسی مهم و حیاتی است.

3. بکارگیری در دانشگاه؟! شما داوری کنید
در هفته گذشته و تا آنجا که به اعضای خانواده رازی مربوط است دو مطلب در فضای مجازی و بازنشر آنها، خریداران خاص خود داشت؛ یکی اینکه برخی شاگردان مرحوم علامه طباطبایی نقل می‌کردند که ایشان گاه و بی‌گاه در هنگامه درس دادن مکث می‌کردند و هشدار می‌دادند:"به‌هوش باشید ابد در پیش داریم". مطلب و یا خبر دیگر اینکه چرا دانشگاه، با بی‌توجهی به قواعد و قوانین استخدامی، شش نفر را به‌کار گرفته است.
مقدمتاً بیش و پیش از همه، به خودم و سپس به نگارندگان و بازنشردهندگان هر خبر و هر کلیپی، از زبان آن عبد صالح یادآوری می‌کنم: به‌هوش باشیم ابد در پیش داریم! مگر غیر از این‌است که برای هر ذره مثقال خیر و شری باید پاسخ دهیم؟! ای بسا در پاسخ یک ذره گفتار و کردار ناصواب‌مان، هزاران سال به مقیاس زمان این دنیایی‌مان در صف انتظار بمانیم. براستی که چاره‌ای جز پناه بردن به خدا نداریم که حتی پیامبران و اولیای الهی هم چاره‌ای جز اعتراف به خطرات هیولای نفس و پناه بردن به خدا ندیده‌اند: ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی.
این حقیر سراپا تقصیر اگر به جای نویسنده خبر می‌بودم هرگز نه از لفظ مدیریت منحوس استفاده می‌کردم و نه به‌کار گرفته شده‌های برای همکاری را نورچشمی و منتسب به برخی مدیران معرفی می‌کردم که لااقل در خصوص دو نفر آنها که به حوزه فرهنگی و یک نفر به حوزه روابط عمومی مربوط می‌شوند نه از پیوند نسبی و سببی خبری هست و نه پای آشنایی چندین و چند ساله در میان! که اگر چنین می‌بود می‌بایست بنده برای حداقل بیست فرزند و برادرزاده و خواهرزاده تحصیل‌کرده و بیکارم کاری می‌کردم.
پس موضوع چیست؟!
مقدمتاً قابل ذکر می‌دانم در آسیب‌شناسی مسائل و مشکلات جاری مملکت، یکی از عبارات کلیدی که متأسفانه در مورد آن نوعی توافق عمومی وجود دارد این‌است که ؛« کار به کاردان و اهلش سپرده نمی‌شود.» و شاید فهم این نکته بسی سنگین باشد که این درهم‌ریختگی و بی‌تناسبی میان کارویژه و کارمند، در بخش فرهنگی بیشتر است. درواقع کار فرهنگی مانند سایر کارهای اداری نیست که انتظار داشته ‌باشیم با اندکی آموزش، از عهده هرکسی برآیند. لذا تقسیم‌کردن شغل‌های فرهنگی به‌صورت مساوی در میان عموم پرسنل، به معنای فروکاستن «فعالیت فرهنگی» به روال اداری، کلیشه‌ای و روتین است. از این‌رو تحرک و رونق‌بخشی به عرصه فرهنگ که هم‌اکنون به‌شدت محتاج آنیم نیازمند افرادی فرهیخته، دغدغه‌مند، اهل مطالعه، فعال، پرانرژی و باتجربه است. به‌ویژه در دوران کنونی که متأسفانه و به هر دلیل، سایه سرد ناامیدی و بی‌انگیزه شدن بسی سنگینی می‌کند یافتن نیروهایی فرهنگی که زمان و توانشان را با «نق زدن و غرغر کردن» هدر ندهند و بسان موج، جز در ساحل نجات آرام نگیرند و تمام انرژی خود را امیدوارانه معطوف به برداشتن گام‌های روبه جلو متمرکز کنند حقیقتاً کار ساده‌ای نیست. حالیه، جمله خانواده دانشگاه رازی از گرداب حوزه فرهنگی دانشگاه و غرقه‌های در آن خبر دارند و لذا در عاقلانه‌ترین مواجهه می‌بایست با حفظ خاطرات و خطرات پیشینیان، حوزه فرهنگی دانشگاه را در حد انجام برخی امور متداول اداری متوقف کرده و باقی بگذارم که آن‌را عملی غیر اخلاقی در جهت ضایع کردن فرصت‌ها و سرمایه‌ها می‌دانستم و یا اینکه به رؤیای داشتن یک حوزه فرهنگی با ایفای مسئولیت اجتماعی و بالنده در تراز چند دانشگاه برتر کشور جامه عمل بپوشیم که البته رونق و تحرک در این سطح، محتاج اهلیت نیروها (دانش‌بنیانی فعالیت‌ها) بود که حقیقتا بضاعتی بسیار اندک داشتیم. به هرحال فرصت اندک، مانع از سعی و خطا بود و باید از وجود نیروهایی براساس سابقه و شناخت از توانایی‌ها و فعالیت‌های فرهنگی ارزشمند آنها که طی سالیان گذشته به نمایش گذاشته بودند بهره می‌بردیم؛ افراد و فعالان فرهنگی و اجتماعی و از چهره‌های شناخته شده دانشگاه و شهر و استان که برخی از محورهای فعالیت پیشین آنها عبارت بود از:
- مدیریت برخی از رسانه‌های مهم کشور در غرب کشور
- فعالیت در رسانه‌های مختلف استان
- تدوین و انتشار گزارش‌های تحلیلی متعدد درباره مسائل اساسی شهر، استان و کشور
- عضویت فعالانه در انجمن‌های فکری، فلسفی و ادبی
- برگزاری نشست‌های کتاب‌خوانی، ساماندهی و شبکه‌سازی نشست‌های کتاب‌خوانی استان، ایجاد جمع مروجان کتاب‌خوانی استان و...
- نگارش یادداشت‌های تحلیلی- اجتماعی متعدد و انتشار آن‌ها در مطرح‌ترین مراکز انتشار محتوای اندیشمندانه در کشور نظیر کانال سخنرانی‌ها، صدانت، شبکه توسعه، نیلوفر، آینده‌نگر، فرهنگ امروز و روزنامه‌‌های کثیرالانتشار
- همکاری نزدیک با شبکه سمن‌های استان
- برگزاری ده‌ها کارگاه آسیب‌شناسی روانی
- توانایی خارق‌العاده در برنامه‌نویسی، طراحی سایت، گرافیک و مسائل رایانه‌ای
- تحصیلات عالیه و...
مع‌الوصف و با این پیشینه افراد، هرگونه تردید در تحقق رویاها را منتفی کرد که عواید و خروجی آن در زمان کوتاه یک‌سال‌ونیم حضور اینجانب در حوزه فرهنگی و اجتماعی دانشگاه با اتفاقات مبارک و روبه‌جلویی توأم شده است از جمله:
- راه‌اندازی نامه فرهنگ رازی(نشریه فرهنگی- تحلیلی دانشگاه رازی) که بی‌تردید دانشگاه رازی توانسته است به‌واسطه آن مدعی ایستادن بر صدر تمام دانشگاه‌های کشور در ایفای مسئولیت اجتماعی باشد و علاوه بر حضور گسترده در فضای مجازی، بالغ بر 200 یادداشت و تحلیل اساتید دانشگاه رازی را در نشریات محلی بازنشر دهد.(قابل ذکر است که دانشگاه رازی، تنها دانشگاهی است که کمر همت به تأسیس و فعالیت در قالب چنین نشریه‌ فرهنگی- اجتماعی بسته است و تحسین کتبی و شفاهی متولیان فرهنگی وزارت عتف، مؤید آن است.)
- برگزاری نشست‌های متعدد با حضور متخصصان دانشگاهی، مسئولان اجرایی، نمایندگان سمن‌ها و غیره درباره مسائل روز شهر و استان نظیر بحث تله‌کابین طاق‌بستان، منوریل، پیاده‌راه‌شدن خیابان مدرس، خشونت در کرمانشاه، شورای شهر و غیره و نیز انتشار گزارش آن‌ها
- تهیه و انتشار گزارش‌های تحلیلی و آسیب‌شناسانه متعدد درباره مسائل متعدد شهر و استان نظیر واگذاری بحث‌برانگیز پالایشگاه کرمانشاه به بخش خصوصی، سد آزادی، پروژه‌های نیمه‌کاره استان، کارتن‌خوابی در کرمانشاه، بیکاری و غیره
- ارتباط و جلب توجه و همکاری پیشکسوتان حوزه فرهنگی شهر و استان مانند استاد کزازی، منصور یاقوتی، شهرام اقبال‌زاده و نیز بازخوانی اندیشه چهره‌های فرهنگی نظیر علی‌اشراف درویشیان، ابوالقاسم لاهوتی، پرتو کرمانشاهی، اسماعیل نواب صفا، علی‌محمد افغانی، و ده‌ها فعال فرهنگی دیگر که بازنشر این مجموعه فعالیت‌ها را در فضای مجازی و نشریات محلی آن‌هم به‌نام دانشگاه رازی شاهد بوده‌ایم.
- تعریف و برگزاری نشست‌های جامعه‌محور گروه‌های آموزشی که در قالب آن‌ها گروه‌های آموزشی با مسائل روز شهر و استان درگیر شوند و در رابطه با آن‌ها محتوای تحلیلی و نقادانه تولید می‌کنند.
- برگزاری ده‌ها نشست فرهنگی و اجتماعی که با سخنرانی اندیشمندان طراز اول کشور همراه بوده است از جمله دکتر بیژن عبدالکریمی، دکتر فرشاد مؤمنی، دکتر فراستخواه، دکتر همایون کاتوزیان، دکتر رضا منصوری، دکتر تقی آزاد ارمکی، دکتر ناصر فکوهی، دکتر احد قراملکی و ...
- برگزاری گفتگوهای عمومی میان استادان دانشگاه رازی درباره مسائل داخلی دانشگاه از جمله نقد و بررسی فضای فرهنگی دانشگاه، نقد و بررسی فضای پژوهشی دانشگاه رازی و غیره
- نشست‌های ماهیانه کتابخوانی(معرفی و نقد کتاب) که به‌گمانم برای اولین بار در این گستره انجام می‌شود.
- راه‌اندازی و فعالیت مدرسه گفت‌وگوی رازی که در آینده بیشتر از آن خواهیم شنید.
- برداشتن گام‌های اولیه در راه‌اندازی مدرسه قرآن
- تأسیس باشگاه دانشجویان دانشگاه رازی به‌عنوان دومین باشگاه دانشجویی کشور که عمده فعالیت درخشان خود را در هشت حوزه دنبال می‌کند از جمله: انجمن های علمی مساله محور، امور بین الملل، خانه گرافیک و...
- عهده‌داری اخیر حوزه معاونت فرهنگی در راه‌اندازی بنیاد حامیان دانشگاه و نیز بزرگداشت پنجاهمین سالگرد تأسیس دانشگاه رازی
- اقدام به‌جمع‌آوری و ثبت و ضبط وصیت‌‌نامه و خاطرات شهدای دانشجوی دانشگاه رازی(برای اولین بار در دانشگاه)
- تهیه پادکست در صحبت قرآن و انتشار آن در پلتفرمهای پادکست مشهور و معروف
- تهیه تاریخ شفاهی عزاداری محرم در کرمانشاه طی مصاحبه با مورخین و مداحان قدیمی کرمانشاه
- حضور درخشان و خیره‌کننده در جشنواره بین‌المللی حرکت که با دریافت 9 مقام برتر و کسب عنوان پنجم کشورهمراه شد تاجاییکه مجموعه عناوین این دوره با کارنامه حضور دانشگاه در جشنواره حرکت (ده دوره گذشته) برابری می‌کند.
- حضور درخشان کانون‌‌ها در جشنواره بین‌المللی رویش و دریافت چهار مقام برتر و کسب عنوان ششم کشور.
- ایستادن انجمن‌های علمی و دانشجویی در کنار دانشگاه شریف و کسب عنوان سوم در آموزش‌های مهارتی.
- سکانداری انحصاری رادیو رویش دانشگاه رازی در تمام برنامه‌ها و جشنواره‌های فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف و ...
-اقامه دهها برنامه مناسبتی ملی و مذهبی
علی‌هذا محورهای فوق‌الذکر که فقط بخشی از فعالیت‌های برجسته حوزه فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی محسوب می‌شود جز در سایه فعالیت همدلانه یک تیم منسجم و کارآمد حاصل نمی‌شد که قطعا بی‌همراهی این تیم کاربلد، حتی وصول به ده درصد این توفیقات در دسترس نبود مضافا می‌توان گفت هم‌اکنون دانشگاه رازی از برترین کارشناسان فرهنگی و اجتماعی در طول عمر خود و حتی از کارآمدترین در سطح ملی برخوردار است و پریشان کردن این جمع نه اخلاقی و نه در راستای تأمین اهداف یک دانشگاه دانش‌بنیان است و البته دفاع جانانه از این عزیزان که هم‌اکنون مفتخرانه آنان را نورچشمی خود می‌دانم بیش و پیش از هرچیزی در مرتبت و جایگاه علمی و عملی آنان نهفته است تاجایی‌که از رساله دکتری برخی از همین نور چشمی‌ها ، هشت مقاله علمی- پژوهشی استخراج و منتشر گردیده است و هر سه نفرشان از نخبگان ملی می‌باشند لذا تلاش در گنجاندن نام آن‌ها در کنار کارگران شریف خدماتی صرفاً به رفع دلنگرانی اینجانب از برخی حوادث طبیعی و بیمه کردن آن‌ها بوده‌است و اصلاً و ابداً مسئله استخدام در کار نبوده که الحق باید از آن‌ها برای تکیه بر کرسی‌ هیئت علمی دعوت شود اما در عین حال اگر خللی قانونی در این اقدام مشاهده می‌شود به‌قول بعضی از همین دوستان معترض، تا پایان مدیریت ناکارآمد امثال بنده چند روزی بیش نمانده و هم فرصت کافی و هم توان لازم برای کوبیدن دست رد به سینه این به اصطلاح نورچشمی‌ها وجود خواهد داشت.برادرانه و خواهرانه این چند روز را تحمل‌مان فرمایید.

آخرین اخبار