Heading Example

مسئولیت‌های اجتماعی

  • زمینه‌های تعامل دانشگاه و سازمان فرهنگی شهرداری کرمانشاه

    نشست هم‌اندیشی استادان باعنوان «زمینه‌های تعامل دانشگاه و سازمان فرهنگی شهرداری کرمانشاه» توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه با مشارکت انجمن جامعه‌شناسی ایران (دفتر کرمانشاه) و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی غرب کشور و با سخنرانی دکتر ایمان درخشی (رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری کرمانشاه)، دکتر روح‌الله بهرامی (دانشیار علوم تاریخی در دانشگاه رازی) و دکتر سیاوش قلی‌پور (دانشیار جامعه‌شناسی در دانشگاه رازی) در روز دوشنبه 27 آذر‌ماه در سالن جلسات شماره یک دانشکده ادبیات و علوم انسانی به‌صورت حضوری-مجازی برگزار شد.
    در بخش اوّل نشست، سخنرانان به ارائۀ مباحث خود پرداختند.
    دکتر قلی‌پور، اوّلین سخنران نشست، پس از تأکید بر اهمّیت ارتباط و تعامل دانشگاه و سازمان فرهنگی شهرداری گفت: «این ارتباط بسیار ضعیف است و علل آن هم به دانشگاه بر می‌گردد و هم به شهرداری».
    او ابتدا به عوامل درون دانشگاهی پرداخت و گفت: «غلبه رویکرد علم برای علم در دانشگاه موجب شده است که این نهاد صرفاً با برخی روال‌های اداریِ غیرپویا و افزایش برون‌دادهای علم (مقاله، فارغ‌التحصیل و ...) مشغول شود و نسبت به اثربخشی در جامعه احساس نیاز یا وظیفه و نیز علاقه یا کشش جدّی نداشته باشد». 
    این جامعه‌شناس همچنین «کمبود کنشگران مرزی در دانشگاه» را به‌عنوان یکی از عوامل ضعف ارتباط دانشگاه و دستگاه‌های اجرایی (در اینجا شهرداری) معرفی کرد. واژه و مفهوم «کنشگران مرزی» که توسط دکتر مقصود فراستخواه مطرح شده است به اشخاصی اشاره دارد که در مرز میان ساختار دولتی و بخش غیردولتی (جامعه) حرکت و شکاف فی‌مابین را کم می‌کنند. 
    دکتر قلی‌پور در ادامه علل ضعف تعامل دانشگاه و شهرداری به عوامل مربوط به شهرداری پرداخت و گفت: «شهرداری عمدتاً تحت تأثیر کنشگران اقتصادی است و این مسئله فضای حاکم بر شهرداری و تصمیمات آن را به سمت‌وسوی خاصّی سوق می‌دهد و اقتضائاتی دارد که موجب می‌شود وزن، اهمّیت و اولویت مسائل و دیدگاه فرهنگی تنزّل پیدا کند. نمود و بروز بیرونیِ محوریت‌داشتنِ سرمایه و کنشگران اقتصادی مانند پیمانکاران، بسازبفروش‌ها و ...، تقلیل شهر به کالبد ظاهری و تبدیل «بتن» و سازه‌های بی‌روح بتنی به اصلی‌ترین جزء کالبد شهری است».
    عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه رازی توضیح داد که درگذشته، این نگرش اشتباه در عموم مناطق جهان مسلّط بوده است امّا با طرح و اولویت‌یافتن مفاهیم جدیدی مانند شهر خلاق، شهر یادگیرنده، شهر فراگیر، شهر دوستدار کودک، شهر دوستدار سالمند، شهر پیاده‌مدار، حق‌به‌شهر و ... کنار گذشته شد، مفاهیمی که به نظر می‌رسد هنوز در مدیریت شهری ما و به‌ویژه در مقام عمل جایگاه قابل بیانی ندارند.
    دکتر قلی‌پور در بخش پایانی سخنان خود، برای بهبود تعامل سازنده و هم‌افزا میان دانشگاه و شهرداری به چند راهکار ساده اشاره کرد. این راهکارهای ساده که در حیطۀ اختیارات و توانایی دانشگاه و شهرداری هستند عبارتند از
    1. انعقاد تفاهم‌نامه‌ای به‌منظور سوق‌دادن بخشی از پایان‌نامه‌ها به سمت مسائل شهر و شهرداری
    2. استفاده از متخصصان دانشگاهی در انواع شوراها، کمیته‌ها و اتاق‌های فکر شهرداری
    3. تهیه پیوست فرهنگی برای تمام پروژه‌های شهری توسط دانشگاه
    4. برگزاری نشست‌های مشترک به‌صورت مستمر و نظام‌مند
    5. اولویت‌های پژوهشی شهرداری نیز مانند سایر دستگاه مشخص و به دانشگاه اعلام شود
    6. مشارکت فعال شهرداری در چاپ کتاب‌های مرتبط با کرمانشاه
    7. با توجه به اهمّیت و نقش شورای شهر، در هر دوره از انتخابات این شورا، دانشگاهیان با پیشنهاد لیستی 11 نفره از متخصصان حیطه‌های مختلف به مشارکت فعال بپردازند، زیرا پررنگ شدن سهم و وزن چهره‌های علمی و دانشگاهی در این شورا فواید بسیاری دارد و امکان‌ها و فرصت‌های زیادی برای برداشتن گام‌های روبه‌جلو ایجاد می‌کند.
    دکتر درخشی، دوّمین سخنران، بنا به درخواست مجری نشست ابتدا به معرّفی خود پرداخت. او متولد 1361، دارای کارشناسی و کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی شهری و دکترای مدیریت بازاریابی گرایش استراتژیک است. 10 سال در شهرداری فعالیت داشته و پیش‌ازآن در نیروی انتظامی و بیمه نیز خدمت کرده است. حدود 4 ماه است که سرپرستی سازمان فرهنگی شهرداری به او سپرده شده است.
    معاون شهردار کرمانشاه حیطه وظایف و فعالیت‌های سازمان فرهنگی شهرداری را بسیار گسترده و متنوع دانست و به برخی از اقدامات مجموعه خود اشاره کرد که عبارتند از: توجه به هویت و زبان محلی، نصب «پلاک افتخار» بر سردر منزل شخصیت‌های فرهنگی شهر، برنامه‌های دینی و انقلابی (تقویمی و رویدادمحور)، ایجاد زمین‌های بازی در محلّات، تأسیس تیم‌های ورزشی شهرداری، آموزش‌ مهارت‌های شهروندی و ...
    رئیس سازمان فرهنگی شهرداری اعلام کرد که برای همکاری با دانشگاه آمادگی کامل دارد و به برخی راهکارهای بهبود تعامل دانشگاه و شهرداری اشاره کرد شامل برگزاری نشست‌های مستمر در سطوح مختلف (مثلا در سطوح پایین‌تر به‌صورت فصلی و در سطوح بالاتر به‌صورت سالانه) و انعقاد تفاهم‌نامه‌های مشترک حقوقی (به‌شکلی که با عوض شدن مدیران دانشگاه یا شهرداری موضوعیت خود را از دست ندهند).
    دکتر درخشی به‌شکل ویژه برای تهیه طرح «اطلس جامع خوراک کرمانشاه» و انجام «مطالعات مرکز تفریحی ورزشی گردشگری بانوان واقع در پارک شاهد» جهت همکاری با دانشگاه اعلام آمادگی کرد.
    سوّمین سخنران نشست دکتر بهرامی بود. او گفت: «نیاز است از وضعیت «مدیریت واکنشی براساس مسائل پیش‌آمده» به حالت «مدیریت دانش‌بنیان» برسیم، مدیریتی که بر شناخت عالمانه از واقعیت و برنامه‌ریزی مبتنی است.»
    رئیس پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی غرب کشور یکی از مسائل بنیادین را «نبود برنامه‌ای منسجم و پایدار برای حرکت به سمت شهر مبتنی‌بر‌دانش (دانش‌بنیان)» بیان کرد.
    دکتر بهرامی نیز مانند دکتر قلی‌پور معتقد بود که اشکالاتی هم به دانشگاه وارد است و هم به دستگاه‌های اجرایی (در اینجا شهرداری). او به برخی ایرادهای سیستم مدیریتی اشاره کرد مانند عدم ثبات مدیران، اهداف و برنامه‌ها و نیز گزارش‌محور بودن (به‌جای تأثیرمداری).
    این دانشیار علوم تاریخی از میان علل ضعف ارتباط میان دانشگاه و شهرداری، بر «فقدان سازوکار ارتباطی نظام‌مند» و «نبود نهادهای علمی-مشورتی در شهرداری با حضور و مشارکت فعال دانشگاهیان» تأکید کرد.
    دکتر بهرامی علاوه بر راهکارهای پیشنهاد شده توسّط دو سخنران پیشین گفت: «طبق قانون، یک‌درصد از بودجه شهرداری باید به فعالیت‌های فرهنگی و سازمان فرهنگی اختصاص پیدا کند که مبلغ قابل توجهی می‌شود. ما دغدغه‌مندان مسائل فرهنگی، چه در داخل شهرداری و سازمان فرهنگی، چه در دانشگاه و چه در شهر، باید با کمک هم تلاش کنیم که این بودجه زنده شود تا امکان‌ها و فرصت‌های فراوانی برای تعامل سازنده و هم‌افزا میان دانشگاه و شهرداری و نیز برای اجرای برنامه‌های فرهنگی مشترک ایجاد گردد».
    در بخش دوّم نشست، استادان حاضر در جلسه نکات، نقدها و پرسش‌هایی را مطرح کردند و گفتگوی مختصری شکل گرفت.
    در پایان، لازم است یادآوری شود که معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی از این تاریخ به بعد، بنا دارد اجرای راهکارهای پیشنهادشده در نشست‌ها را پیگیری و در خصوص آنها اطلاع‌رسانی کند.
     

اخبار

  • تعامل صنعت و دانشگاه و بهبود کارآفرینی و اشتغال استان

    نشست هم‌اندیشی استادان باعنوان «تعامل صنعت و دانشگاه و بهبود کارآفرینی و اشتغال استان» توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه و با سخنرانی دکتر مختار احمدی (مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان)، دکتر بیژن رضایی (عضو هیأت علمی گروه مدیریت و کارآفرینی دانشگاه رازی) و دکتر خلیل تنها (عضو هیأت مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت کرمانشاه) در روز دوشنبه ۶ آذر‌ماه در سالن جلسات دانشکده ادبیات و علوم انسانی به‌صورت حضوری-مجازی برگزار شد.
    اولین سخنران نشست دکتر رضایی بود که «ارتباط صنعت و دانشگاه» را «حلقه مفقوده در ایجاد اشتغال و کارآفرین‌شدن دانشگاه و جامعه» معرفی کرد. او پس از اشاره‌ای گذرا به نسل‌های مختلف دانشگاه و بر اساس تعریف یونسکو، دانشگاه نوین را دانشگاهی دانست که در آن مهارت‌های کارآفرینی به منظور ایجاد و تسهیل قابلیت‌های دانش‌آموختگان برای تبدیل‌شدن به ایجادکنندگان کسب‌وکار توسعه می‌یابد. در چنین دانشگاهی، آموزش، پژوهش و ارائه خدمات به جامعه در حد زیاد و به یک میزان مورد توجه دانشگاهیان قرار می‌گیرد.
    عضو هیأت علمی گروه مدیریت و کارآفرینی دانشگاه رازی چگونگی همکاری سه رکن اساسی برای توسعه فرآیند نوآوری و تجاری‌سازی را که عبارتند از دانشگاه، صنعت و دولت، بسیار مهم عنوان کرد و توضیح داد: «در نگرش نوین به این مسئله، نقش‌ها و مأموریت‌های سه نهاد دولت، دانشگاه و صنعت دارای تداخل و هم‌پوشانی بسیار است. دانشگاه علاوه بر آموزش و پژوهش به کارآفرینی نیز می‌پردازد، بخش صنعت در کنار تولید کالا‌ها و خدمات به خلق و انتشار دانش اقدام می‌کند و دولت نیز به سرمایه‌گذاری‌های دارای ریسک در حوزه‌های خلق دانش، نوآوری، فناوری و تولید کالا و خدمات مبادرت می‌ورزد».
    دکتر رضایی یکی از دلایل اساسی ضعف تعامل بین صنعت و دانشگاه را کم‌رنگ‌شدن واحد‌های واسط و ارتباط‌دهنده این دو دانست. او این واحد‌ها را معرفی و شکل‌های گوناگون ارتباط میان دانشگاه و صنعت را مرور کرد.
    این عضو هیأت علمی دانشگاه رازی تأکید داشت که در موضوع اشتغال، عوامل و بازیگران زیادی نقش دارند از جمله فرهنگی جامعه، فضای کسب‌وکار، مهارت نیروی انسانی، نقش‌آفرینی نها‌های حمایتی و.... بر این اساس او مسئله اصلی را «ایجاد فرصت شغلی» عنوان کرد و گفت: «پیش‌نیاز اشتغال توسعه کارآفرینی، پیش‌نیاز توسعه کارآفرینی، بهبود فضای کسب‌وکار، پیش‌نیاز فضای کسب‌وکار، ایجاد فرصت‌های کسب‌وکار و پیش‌نیاز افزایش فرصت‌های کسب‌وکار، تعیین استراتژی توسعه است. یکی از بهترین استراتژی‌های توسعه بهبود تعامل دانشگاه و صنعت است».
    دومین سخنران نشست دکتر احمدی بود. او معتقد بود یکی از اشکالات اساسی وارد به دانشگاه‌ها تربیت عالمان بدون مهارت و لذا بدون کارآیی است و به برخی دلایل این مسئله اشاره کرد.
    مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان «تأمین اشتغال کامل» را مهمترین چالش اجتماعی عصر حاضر عنوان کرد. او پس از مرور مهم‌ترین وظایف دانشگاه و صنعت اهم اقدامات لازم را برای توسعه فعالیت‌های فرهنگی با رویکرد اشتغال‌پذیری دانشجویان توسط دانشگاه‌ها برشمرد.
    دکتر تنها به عنوان آخرین سخنران نشست مشکل اصلی اشتغال استان را «ضعف فرهنگ کار» دانست. او گفت: «من در خانواده‌ای که از لحاظ اقتصادی ضعیف بودند متولّد و در محله‌ای که از لحاظ اقتصادی ضعیف بود برزگ شدم. وقتی کودک بودم، برای کمک به اقتصاد خانواده دست‌فروشی می‌کردم».
    او گفت: «متأسفانه بیشتر بیکاران و به‌ویژه فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیکار به‌دنبال کار بی‌زحمت و پشت‌میزنشینی هستند.»
    در بخش پایانی نشست چندتن از استادان حاضر در جلسه پرسش‌ها و نکاتی را مطرح کردند و گفتگوی مختصری شکل گرفت.
  • تعامل دانشگاه و صنعت و بهبود کارآفرینی و اشتغال استان

    نشست هم‌اندیشی استادان باعنوان «تعامل صنعت و دانشگاه» توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه و با سخنرانی مهندس مریم آزادی (معاون امور صنایع سازمان صنعت، معدن و تجارت استان کرمانشاه)، دکتر مهدی امیری‌نژاد (مدیر کارآفرینی، پژوهش‌های کاربردی و ارتباط با جامعه دانشگاه رازی) و مهندس فرهاد مرزی (دبیر اجرایی خانه صنعت، معدن و تجارت کرمانشاه) در روز دوشنبه ۸ آبان‌ماه در سالن جلسات دانشکده ادبیات و علوم انسانی به‌صورت حضوری- مجازی برگزار شد.
    در ابتدا دکتر امیری‌نژاد نسل‌های چهارگانه دانشگاه را مرور کرد و به اهمیت مسئولیت اجتماعی دانشگاه در دانشگاه‌های نسل سوم و چهارم پرداخت.

    وی روش‌های ارتباط دانشگاه با جامعه و صنعت را مأموریت‌گرایی، تعامل با بخش‌های غیردولتی مؤثر در اقتصاد و جامعه، تشکل‌های بخش خصوصی، حضور دانشگاهیان در مجامع، کمیته‌ها و شورا‌های تصمیم‌گیری و فرهنگ‌سازی عنوان کرد.

    مدیر ارتباط با جامعه دانشگاه همچنین روش‌های ارتباط اعضای هیأت علمی و نیز دانشجویان و دانش‌آموختگان را با جامعه به تفکیک بیان کرد.

    دکتر امیری‌نژاد در پایان، شاخص‌های ارزیابی میزان ارتباط دانشگاه با جامعه را بر شمرد و برنامه‌های وزارتی و درون‌دانشگاهی را برای بهبود این شاخص‌ها معرفی کرد.

    در ادامه مهندس آزادی پس از ارائه گزارشی مختصر از وضعیت صنایع استان گفت: «حدود ۱۰۰ واحد تحقیق و توسعه در واحد‌های صنعتی استان وجود دارد که می‌توانند بستر مناسبی باشند برای همکاری دوسویه دانشگاه با صنعت».

    مهندس آزادی اداره آموزش، پژوهش و فناوری سازمان مطبوع خود را به‌عنوان رابط سازمان صمت و دانشگاه معرّفی و سایر ظرفیت‌ها و سازوکار‌های موجود برای تعامل دانشگاه و صنعت را برشمرد.

    وی تأکید کرد که دانشگاه می‌تواند در زمینه‌هایی، چون عارضه‌یابی فرایند‌های صنعتی و چگونگی تکمیل زنجیره‌های تولید به صنایع استان کمک شایانی داشته باشد.

    در ادامه مهندس مرزی خانه صنعت کرمانشاه، اهداف و اقدامات آن را به صورت مختصر معرفی کرد.

    وی بازدید از نمایشگاه دائمی صنایع استان در شهرک صنعتی بیستون را با حضور حدود ۹۰ محصول و صنعتگر، فرصت مناسبی برای آشنایی دانشگاهیان با صنایع فعال و پیشروی استان دانست.

    دبیر اجرایی خانه صنعت مشکل اصلی بیکاری در استان را ضعف فرهنگ کار معرفی کرد و از دانشگاهیان برای فرهنگ‌سازی در این زمینه کمک خواست.

    در بخش پایانی نشست، چندتن از استادان حاضر در جلسه پرسش‌ها و نکاتی را مطرح کردند و گفتگوی مختصری شکل گرفت.
  • عوامل موثر بر تشدید بیکاری در استان و راهکارهای مواجهه، با تاکید بر نقش دانشگاه

    نشست هم‌اندیشی استادان باعنوان «عوامل موثر بر تشدید بیکاری در استان و راهکارهای مواجهه، با تاکید بر نقش دانشگاه» توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه و با سخنرانی دکتر یوسف محمّدی‌فر (عضو هیئت علمی گروه مدیریت و کارآفرینی دانشگاه) ساعت 10 الی 12 روز دوشنبه 17 مهرماه در سالن جلسات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی به‌صورت حضوری-مجازی برگزار شد.
    در بخش نخست نشست، دکتر محمّدی‌فر به بررسی مسأله بیکاری در استان و علل تشدید آن پرداخت و در ادامه 10 راهکار را برای مواجهه با پدیده بیکاری در استان کرمانشاه ارائه کرد. از جمله این راهکارها می‌توان به مواردی مانند لزوم  ایجاد گفتمان مشترک بین ذینفعان؛ بهره‌گیری از ماتریس چهار بعدی برای هدایت اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی؛ تدوین برنامه جامع بهبود فرهنگ کار  و ... اشاره کرد.
    در ادامه، ایشان به بررسی نقش‌های چهارگانه دانشگاه در:
    1-  برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری (دانشگاه به مثابه نهاد عقلانیت و تفکر)؛
    2- نقش دانشگاه در فرهنگ‌سازی کار، توسعه تعهد کاری و اخلاق حرفه‌ای(دانشگاه به مثابه نهادی فرهنگ‌ساز)؛
    3- نقش دانشگاه در آموزش و تربیت سرمایه انسانی مورد نیاز جامعه و صنعت(دانشگاه به مثابه نهادی تخصص‌ساز) 
    4- نقش دانشگاه در اجرا  و کنترل برنامه‌ها (دانشگاه به مثابه نهاد مشاور و منتقد) پرداخت و ابراز امیدواری کرد که با مداخله دانشگاه شاهد بهبود شرایط اشتغال استان باشیم.
    یکی از موضوعات مهم مورد اشاره ضرورت توسعه فعالیت‌های دانشگاه برای بهبود فرهنگ کار بود که در سطح دانشگاه می‌بایست با ابزارهای مناسب به فرهنگ‌سازی و پرورش دانشجویان با روحیه و امیدوار پرداخت که در یک حوزه دارای تخصص بوده و به صورت حرفه‌ای و با تعهد، تمرکز و تلاش به دنبال تحقق اهداف شغلی خود هستند. اجرای صحیح این برنامه‌ها می‌تواند زمینه تغییر فرهنگ کار در دانشگاه‌ها را با هدف تربیت افراد مولد و کارافرین فراهم آورد.

    در بخش دوّم نشست چندتن از استادان حاضر در جلسه پرسش‌ها و نکاتی را مطرح و نقطه نظرات خود را ارائه کردند.
  • نشست هم‌اندیشی انقلاب اسلامی و دانشگاه

    نشست هم‌اندیشی ویژه دانشگاهیان استان کرمانشاه با عنوان «انقلاب اسلامی و دانشگاه» روز دوشنبه ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۱ توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی و با سخنرانی دکتر طهماسب علیپوریانی (عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی)، دکتر روح الله بهرامی (عضو هیئت علمی گروه تاریخ)، دکتر سجاد دادفر (عضو هیئت علمی گروه تاریخ) و دکتر فرزاد رستمی (عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی) در سالن فرهنگ و ادب دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی برگزار شد.
    در این نشست، دکتر علیپوریانی ضمن اشاره به اینکه آغاز هر حرکتی وقوف بر نداشته‌ها و نقص‌ها است، بحث خود را با تمرکز بر مشکلات ارتباط بین دانشگاه و انقلاب اسلامی ادامه داد. او با بیان اینکه چه دوست داشته باشیم یا نه، انقلاب اسلامی با طرح مسائل اساسی در زندگی بشر مانند پرسش از هستی، پرسش از سعادت، پرسش از ممات و پرسش از حیات، به تنهایی به گستره تمام دانشگاه‌های ایران تولید معنا کرده است، گفت: «بنابراین می‌توانیم از انقلاب هم به عنوان یک دانشگاه یاد کنیم و از این جهت دانشگاه باید ممنون انقلاب باشد که تلاش و کوشش کرده که مفهوم سازی کند. اما نکته اینجاست که  دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی دارای مشکلاتی است.
    استقلال دانشگاه
    دکتر علیپوریانی در ادامه گفت: «اگر از بیرون به نسبت این دو دانشگاه بنگریم رابطه آن‌ها عموم و خصوص مطلق است، یعنی دانشگاه به عنوان یک سازمان در درون انقلاب شکل گرفت و به نظر بنده این مشکل آفرین شد. چرا؟ دلیلش را با یک مفهوم جامعه شناختی توضیح میدهم. آقای بوردیو در نظریه‌ کُنِش روی مفهوم سرمایه تمرکز کرده و می‌گوید سرمایه آن دارایی است که هر شخص اعم از حقیقی یا حقوقی تلاش می‌کند که دیگران او را با آن بشناسند. حالا اگر بخواهیم بگوییم سرمایه‌ دانشگاه چیست، همانگونه که مقام معظم رهبری نیز می‌گویند، تولید علم است. آقای بوردیو مفهوم دیگری را نیز تحت عنوان سرمایه‌ نمادین اضافه می‌کند که طبق آن، چنانچه شخص حقیقی یا حقوقی مدعی انحصاری این دارایی باشد،  از آن تحت عنوان سرمایه نمادین یاد می‌شود.  تا جایی که من خوانده‌ام هیچ برهه‌ای از تاریخ نیست که دانشگاه توانسته باشد در فراز کردن یک مقطع از تولید دانایی سرآمد باشد، مگر اینکه این سرمایه نمادین برایش پذیرفته شده باشد»
    او مباحث خود را با طرح این پرسش ادامه داد که «چگونه می‌شود در کشوری که دانشگاه آن بعد از چهار دهه این همه افتخار را در کارنامه خود می‌بیند و در تولید علم از سرآمدان جهان است، در بسیاری از بحران‌ها، بدبختی‌ها، فقرها و کاستی‌هایی که دارد دست و پا بزند؟!.»
    او سپس توضیح داد: «به نظر من بلوغ دانشگاه در این چهار دهه شکل گرفته اما در دو نقطه متوقف شده است. این دو نقطه یکی تولید مقاله است و دیگری تولید مدرک؛ دانشگاه ما سنجش اساتیدش با مقاله است و سنجش دانشجویش با مدرک. اگر سوال این باشد که دانشگاهی که این همه مدعی تولید علم است چگونه نمی‌تواند از پس مسائل کشور بر بیاید؟ من این ناکامی را اینگونه پاسخ میدهم که ما روی کاغذ سرآمد تولید علم هستیم و ممکن است شاخص‌های قابل توجهی داشته باشیم اما به جهت عملیاتی ناکامیم.»
    دستاوردهای انقلاب اسلامی در آموزش عالی
    دکتر دادفر با بیان اینکه شاید یکی از مهمترین دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران ایجاد زیرساخت‌های عظیم آموزش عالی در کشور و برقراری عدالت نسبی آموزشی بوده است به مقایسه سیاست‌گذاری نهاد علم و وضعیت آموزش عالی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: «از زبان آقای دکتر باقر طاهری نیا رئیس موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی عرض می‌کنم در قبل از پیروزی انقلاب که از ۱۷۷ هزار دانشجوی کشور ۸۰ درصد آن در تهران مستقر بود و تنها ۲۰ درصد در سایر مناطق کشور تحصیل می‌کردند اما امروز برعکس شده و این به واسطه گسترش عادلانه آموزش عالی در کشور است. آموزش عالی در بعد از انقلاب اسلامی از سال‌های پایانی رژیم گذشته  تا امروز ۵۰ برابر رشد داشته است و جمعیت دانشجویی زنان ۵۶ برابر رشد کرده که نشان از عدالت آموزشی برای خانم ها است. تعداد اعضای هیئت علمی خانم که قبل از انقلاب ۱۰۰ نفر بودند امروز به ۲۱ هزار نفر رسیده است. این‌ها گزارشی است که آقای دکتر طاهری‌نیا ارائه کرده جمعیت دانشجویی از ۱۷۷ هزار نفر، در برخی از سال‌های تحصیلی به بیش از ۴ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. جمعیت اساتید که قبل از انقلاب کمتر از ۱۰ هزار نفر بود، امروز با احتساب اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی به نزدیک ۱۰۰ هزار نفر رسیده است. افزایش روحیه خودباوری، اتکا به نفس و تربیت نیروهای متخصص و مورد نیاز جامعه یکی از دستاورد های انقلاب اسلامی ایران است. همچنین، بیش از ۳۰ درصد از پزشکان ما در قبل از انقلاب از بنگلادش، فیلیپین و هندوستان بودند درحالی که امروزه بر اساس گزارش‌های رسمی از ۵۳ کشور برای درمان به جمهوری اسلامی ایران مراجعه می‌کنند.» 
    رشد کمّیت؛ ضعف کیفیت
    دکتر دادفر ادامه داد: «به هرحال دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در حوزه آموزش عالی بسیار عظیم و شکوهمند است اما این به معنی نفی مشکلات نیست. یکی از چالش‌های جدی که ما امروزه در بعد از انقلاب اسلامی در بخش آموزش عالی با آن مواجهیم عدم توجه به کیفیت آموزش و تضمین آن است. آن هم به واسطه‌ غلبه‌ الگوی بنگاه‌داری و درآمدزایی. این موضوع باعث شده مسئولیت اجتماعی، دانشگاه و سرمایه‌ اجتماعی‌مان واقعا مخدوش شود. این سرمایه‌ اجتماعی بر اعتماد و همبستگی تاکید دارد و با مسئولیت اجتماعی رابطه مستقیم و معناداری پیدا می‌کند. توسعه در آموزش عالی از نظر کیفیت متناسب با آن وضعیت کیفی که باید اتفاق بیفتد اتفاق نیفتاده است.»
    شکاف محیط آموزشی با فضای کسب‌وکار
    «نکته دومی که به نظرم نکته مهمی در بعد از انقلاب است بحث عدم توازن بین توسعه آموزش عالی و ظرفیت اقتصادی کشور است. نظریه پردازانی که در بحث توسعه کار می‌کنند همواره بر ضرورت سرمایه‌گذاری در منابع انسانی تاکید دارند و رشد سریع سرمایه مادی را به افزایش دانش و مهارت‌های فردی وابسته می‌دانند. اما واقعیت این است که بررسی وضعیت موجود نشان می‌دهد که در ایران بین افزایش سرمایه انسانی و کاربرد سرمایه در توسعه اقتصادی کشور فاصله وجود دارد یعنی با وجود رشد فزاینده دانش آموختگان در کشور سهم نیروی انسانی دارای تحصیلات دانشگاهی در برابر جمعیت شاغل چیزی حدود ۱۰ درصد است. بخشی از سرمایه انسانی ما که همین فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها و توانمند، خلاق و نوآور هستند، دچار بیکاری و مجبور به مهاجرت می‌شوند. به طور کلی بین فضای آموزش و فضای کسب و کار جدایی درونی و واقعی وجود دارد.»
    رشد نامتوازن رشته‌های تحصیلی
    دکتر دادفر با اشاره به تجربه ۵ ساله خود در برگزاری آزمون در سطح استان گفت: «رقابت اصلی دانش آموزان در کنکور سنوات گذشته برای ورود به رشته‌‎های علوم تجربی به خصوص سه رشته پزشکی، دندان‌پزشکی و داروسازی است و به رشته‌های دیگر استقبال جدی وجود ندارد. این مسئله علاوه بر مشکلات حاشیه‌ای که ایجاد می‌کند، وضعیت آموزش عالی را هم با چالش‌های جدی مواجه خواهد کرد. نکته دیگر بحث رقابت در حوزه علوم تجربی است که گاهی اوقات ناسالم است و باعث شده که در حال حاضر گردش پول سالیانه‌ای که ما در صنعت کنکور داریم، ۱۰ برابر بودجه پژوهشی کشور باشد.»
    دیپلماسی آکادمیک
    در ادامه نشست، دکتر رستمی به بحث دیپلماسی آکادمیک پرداخت و گفت: «با توجه به تحولاتی که امروز در دنیا اتفاق افتاده انقلاب اسلامی هم نیازمند به‌روزرسانی استراتژی‌ها و رویکردهایش است. مهمترین بحث این است که دانش آشکارترین ابزار عزت و افتخار کشور است؛ دانایی توانایی است، دنیای غرب به برکت دانش بوده که توانسته برای خود قدرتی کسب کند.»
    سطوح اثرگذاری دانشگاه
    از نظر دکتر رستمی کارکردهای انتقادی دانشگاه و کارکرد دانشگاه در حوزه عمومی در ۴ سطح مورد توجه است که عبارتند از آموزش،  پژوهش، کار آفرینی و ارتباط با جامعه. او در ادامه گفت: «مسائل بین‌المللی امروز ایجاب می‌کند که دانشگاه‌ها بتوانند خودشان را با فرایندهای روز دنیا و مسائلی که امروزه از دهه ۹۰ تا به حال خیلی از مشکلات جامعه جهانی را از یک وضعیت امنیت ملی به امنیت جهانی تغییر داده سازگار کنند. خیلی از موضوعات در جهان نیازمند این است که ما منافع ملی را یک جاهایی در گستره منافع همگانی ببینیم مانند موضوعات زیست محیطی که طبیعیست رویکرد آکادمیک در این زمینه خیلی می‌تواند اثرگذار باشد.»
    دیپلماسی علمی و مبانی آن
    دکتر رستمی افزود: «اگر بخواهیم به جنگ مشکلات نوظهور برویم طبیعتا دانشگاه باید در رسالت خودش تجدید نظر داشته باشد.
    نظریه پردازان اتفاق نظر دارند که دانش قدرت آفرین است. در دوره‌ای قرار داریم که دولت ملی نمی‌تواند تمام سیاست‌هایش را بر روی رویکردهای سیاسی-نظامی سخت افزارانه متمرکز کند و عملا نسل چهارم سیاست‌های خارجی امروز فعالیت‌های نرم‌افزاری قدرت است. طبیعی است که امروزه بخش مهمی از داده‌های تحلیلی سیاستمداران در دنیا برگرفته از اتاق‌های فکر دانشگاه است. تعریف دیپلماسی در دو مسیر قابل شناسایی است. دیپلماسی مسیر یک دیپلماسی رسمی است که دولت‌ها روی آن تاکید می‌کنند و دیپلماسی مسیر دو دیپلماسی غیررسمی و غیراداری میان اعضای گروه‌ها یا ملت‌های رقیب با هدف ایجاد استراتژی جهت تاثیر بر افکار عمومی و سامان‌دهی منابع انسانی و شیوه‌هایی که منجر به از بین رفتن تعارضات شود. جایی که به دلیل وجود بحران در سیاست بین‌الملل فضای مذاکره و گفتگو بسته شود دیپلماسی علمی می‌تواند کارامد باشد. دیپلماسی علمی دیپلماسی بدون حضور دیپلمات است و عملا خیلی از دانشگاه‌های دنیا این را در سردیس اهداف راهبردی خودشان قرار داده‌اند، چه در حوزه پژوهش و چه در دیگر حوزه‌ها.»
    رابطه علم و دیپلماسی
    دکتر رستمی با بیان این که گاهی دیپلماسی برای علم است و گاهی علم برای دیپلماسی، توضیح داد: «در مورد اول دیپلماسی از علم پشتیبانی می‌کند. مثلا در سال ۱۹۸۵ «گورباچف» و «ریگان» برای اولین بار سر موضوع خلع سلاح با هم دیدار کردند. پیشنهاد شوروی به همتای امریکایی خودش این بود که مشترکا روی موضوعی کار کنند که سالهاست دانشمندان روسی تحقیق درباره آن را شروع کرده بودند و عملا یک همجوشی هسته‌ای بین کنشگران اتفاق افتاد که بیشتر از اینکه با رویکرد امنیتی باشد یک رویکرد و استراتژی علمی بود. در مورد دوم علم برای دیپلماسی است. برای مثال امریکایی‌ها بعد از جنگ عراق به دنبال این بودند که وجهه خودشان را با توجه به نقض هنجارهای بین‌المللی که اتفاق افتاده بود را بازسازی کنند. آقای اوباما می‌گوید خیلی از نهادهای علمی‌شان در قالب یک رویکرد علمی محور مبادرت به پذیرش دانشجو از خاورمیانه می‌کنند و استراتژی‌ها و چارچوب‌های علمی لازم را به آنها آموزش می‌دهند و اعتقادشان این است که وقتی این دانشجوها به کشورهای خودشان برگردند می‌توانند در تعیین سیاست‌گذاری‌ها تاثیرگذار باشند.»
    دیپلماسی علمی در ایران
    دکتر رستمی در آخرین بخش از صحبت‌های خود گفت: «جهان انجمن‌هایی مثل انجمن پیشبرد علم امریکا، انجمن پادشاهی انگلستان و دفتر مشاوره علمی-فناوری وزارت خارجه امریکا وجود دارند که عمدتا با هدف بازتعریف نگرش‌ها نسبت به سیاست‌های قدرت‌های بزرگ فعالیت می‌کنند و جزء برنامه سیاسی کشورهای توسعه یافته بوده است.»
    او سپس به وضیعت ایران در این زمینه پرداخت و افزود: «کشور ما در خیلی از حوزه‌های علمی جایگاه خوب و مطلوبی دارد. با این ظرفیت عظیم امروز ما نیاز به این داریم که تعاملات بین‌المللی کشور در حوزه دانش اتفاق بیفتد. در دنیای امروز بر اساس برداشت‌ها، نگاه‌های سازه‌انگارانه، سازه‌ها و نگرش‌ها، تصویر واقعیت به اندازه خود واقعیت مهم شده است و دانشگاه‌ها می‌توانند در رفع تدریجی سوء برداشت‌ها در ارتباط با مقوله‌هایی مثل ایران‌هراسی در بحث توسعه علمی و مقابله با مشکلات نوظهور ورود کنند. دیپلماسی آکادمیک می‌تواند تاثیرگذار باشد. اسناد بالادستی کشور موجود است و در ارتباط با دیپلماسی علمی نیز مباحثی داریم ولی نیاز است که نقشه جامع تعاملات علمی را داشته باشیم.»
    انواع نگاه نسبت به دانشگاه
    آخرین سخنران نشست دکتر بهرامی بود که سخنان خود را با دسته‌بندی انواع نگاه به دانشگاه آغاز کرد که عبارتند از نگاه تاریخی و سیاست‌زده، نگرش دین محورانه و معناگرا که بیشتر بعد از انقلاب شکل گرفت، نگاه سکولار و معناگریز و نگرش قیاسی-تطبیقی که مربوط به نظام علم‌سنجی است و از بیرون آمده است.
    او سپس افزود: «نگرش بعدی نگرش‌های اکنون‌محور است؛ نگرشی که طی آن ما فعلا وضعیت حال حاضرمان را می‌بینیم. از این نگرش استراتژی خوبی بیرون نمی‌آید و بیشتر دغدغه‌های فردی بر این نگاه حاکم است.  اما نگاه آخر روش آینده‌پژوهانه است که هم به گذشته و هم به حال و آینده نظر دارد. اگر این نگرش را نسبت به نهاد علم داشته باشیم توفیق بیشتری پیدا می‌کنیم؛ نگاه آینده‌پژوهانه برای آرزوها و آمال و خواسته‌ها برنامه می‌ریزد و این برنامه‌ها همان جهت‌گیری‌هاست که در علم وجود دارد. من با این نگاه همراه هستم.»
    حیات علم و نهاد علمی در جامعه ایرانی
    دکتر بهرامی به نقش عظیم ایرانیان در تولید دانش بشری اشاره کرد و گفت: «به‌ویژه بعد از اسلام با توسعه تفکر اجتماعی در اسلام نسبت به علم و آموزه‌های علمی، علم از حالت طبقانی و شاهانی در بدنه اجتماع آمد و با حوزه اجتماعی درگیر شد. در تاریخ ایران یک دوره داریم به نام دوره حیرت ایرانی‌ها که در مقابل پیشرفت مغرب زمین ایرانی‌ها دچار حیرت و شگفتی شدند. از زمان مرگ شاه عباس تا جدا شدن سرزمین‌های شمال ایران دوره انحطاط حوزه مدنی جامعه ایران شروع شده است. در دوره فتحعلی‌شاه تا دوره امیرکبیر عصر اقتباس و تاسیس است و از تاسیس دارالفنون تا دانشگاه تهران عصر تثبیت نهادهای آکادمی در ایران است.»
    او ادامۀ روند تغییرات جایگاه نهاد علم را چنین توضیح داد: «عصر بعدی تداوم عصر تثبیت با شیوه‌ای فرمایشی است. در این دوره به فرموده محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه رازی تاسیس شد. خانواده پهلوی نقش اساسی در تاسیس دانشگاه داشتند لذا بنیادهای علم از نظر ما منطبق با نیازهای اجتماعی مدنی نبود و خاستگاه اجتماعی نداشت. یکی از مشکلات جدی علم همین به‌هم‌خوردن خاستگاه اجتماعی آن بود. از اینجا بود که ما با عصری مواجه شدیم که عناصر دانشگاهی به خود آمدند و عصر خودآگاهی را شکل دادند .تکوین آگاهی آکادمیک از دوران نهضت ملی پس از شهریور ۱۳۲۰ شروع شد تا ۱۵ خرداد. از ۱۵ خرداد، با آغاز عصر تکوین نگاه انقلابی و دگرگونی در نهاد علم، نهاد علم نقش اساسی در جامعه ایفا می‌کند. گروه‌ها و جریان‌های متعددی از اساتید و دانشجویان از ۱۶ آذر با کشتاری که در دانشگاه اتفاق افتاد پیوند می‌خورند و می‌خواهند این حالت فرمودگی و نظارت قدرت‌های استعماری بر دانشگاه را حذف کنند. لذا ابتدا با رویکرد ناسیونالیستی و بعد از آن با رویکرد انقلابی و دین‌گرا و معناگرا همراه شدند و به جنبش و حرکت عظیم انقلاب اسلامی پیوستند.»
    مهمترین ویژگی‌ها و مولفه‌های دانشگاه در پیش و پس از انقلاب
    دکتر بهرامی در بخش پایانی صحبت‌های خود به مقایسه دانشگاه پیش و پس از انقلاب پرداخت و گفت «دانشگاه در پیش از انقلاب از دوره قاجار تا سقوط پهلوی ماهیتی فرادستی، طبقاتی و جنسیتی، داشت. در دوره پهلوی ماهیت فرمایشی یافت و ماهیت سکولار و معنا ستیز و سیاست‌گذاری‌های خاص ناسیونالیستی آن غلبه پیدا کرد. از دیگر ویژگی‌های دانشگاه در پیش از انقلاب، وابستگی سیاست‌گذاری‌های علمی و آموزشی به غرب بود.»
    او افزود: «در پیش و پس از انقلاب دانشگاه با فقدان جایگاه اجتماعی مواجه است. برجسته‌ترین دستاورد‌های پس از انقلاب روح استقلال‌خواهی نهاد علمی است که البته هنوز ضعف‌های جدی در این مسئله داریم. در حال حاضر  در عرصه دانشگاه با سیاست‌زدگی مواجهیم اما دانشگاه به عنوان یک ماهیت ملی و مستقل در جامعه پس از انقلاب ظاهر شده است. دستاورد بعدی دانشگاه پس از انقلاب زدودن ماهیت سکولار و دین‌گریز از ماهیت علم و توسعه سیاست‌گذاری‌های علم از نظر کمی و کیفی است. تاسیس دانشگاه‌های خصوصی و غیرانتفاعی و توسعه دانشگاه آزاد و توسعه نهادها و موسسات پژوهشی متعدد در کالبد انقلاب دستاورد دیگر انقلاب اسلامی است.»
    در پایان نشست، دقایقی به بحث و پرسش و پاسخ درباره مسائل مطرح شده اختصاص یافت و اساتید به گفتگو در این باره پرداختند.
  • مسئولیت و رسالت اجتماعی- فرهنگی دانشگاه

    دکتر تورج زینی‌وند – عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه رازی

    رسالت دانشگاه به‌عنوان یکی از نمادهای تمدن نوین، تنها در دو ُبعد «آموزش» و «پژوهش» خلاصه نمی‌شود؛ امروزه حتی اگر این دو عنصر آموزش و پژوهش نیز در رفع نیازهای اجتماعی، «کوشا» و «پیشران» نباشند، دانشگاه از «اهداف» و «کارکردهای» خود دور شده است. دانشگاهی که نسبت به محیط پیرامون خود، «بیگانه» و «بی‌تفاوت» باشد و نتواند «پاسخ‌های منطقی»، «راهکارهای عملی» و «رویکردهای روشمند» را عرضه نماید، «منزوی» و در «خویش» خواهد ماند.
    به یقین، دانشگاه رازی نیز در برابر محیط فرهنگی و اجتماعی پیرامون خود، مسئول است؛ پیشینه کهن این دانشگاه و برخورداری از ظرفیت‌های عظیم علمی و فرهنگی، چنین وظیفه و کارکردی را برای این دانشگاه تعریف می‌کند.
    استان ما سالهاست که از کمبودها و کاستی‌های فراوان فرهنگی و اجتماعی رنج می‌برد؛ برخی از مدیران هوشمند نیز این کاستی ها و رنج ها را شناخته و در پی حل آن بوده اند، اما سهم و رسالت اجتماعی دانشگاه مورد غفلت بسیاری از آن فرهیختگان قرار گرفته است؛ اگر آن هوشمندی و شناخت مدیران با بهره گیری از رسالت اجتماعی دانشگاه همراه می‌شد، امروزه موتور توسعه استان با شتاب بیشتری حرکت می‌کرد.
    دانشگاه رازی می‌تواند پیشرانی فرهنگی و اثرگذاری اجتماعی خود را در خدمت مدیران استان قرار دهد و با بهره گیری از متخصصان خود، مسیر پیگیری و حل مسائل اجتماعی را «کوتاه‌تر» و «کم هزینه‌تر« نماید. مسائل و چالش‌هایی همچون؛ گسترش فرهنگ کار و کارآفرینی، تقویت روحیه تعاون و فعالیت گروهی، فرهنگ مصرف و صرفه‌جویی، سواد رسانه و فضای مجازی، روشنگری و تبیین دستاوردها و گفتمان انقلاب اسلامی، مباحث مربوط به محیط زیست، فرهنگ نقد، مطالبه‌گری و پرسشگری، تقویت اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی، شکیبایی و مدارای اجتماعی، مهاجرت و حاشیه‌نشینی، پرخاشگری و خشونت اجتماعی، بزهکاری و ناهنجاری فرهنگی و اجتماعی، خرد ورزی و دانش اندوزی، مدیریت شهری و توسعه روستایی، مباحث مرتبط با گروه‌های قومی و مذهبی، تدوین تاریخ اجتماعی و سیاسی استان، معرفی ظرفیت‌های گردشگری استان، مشارکت در تولید محتوا برای رسانه‌های دیداری و شنیداری، فرهنگ ترافیک، تدوین پیوست‌های فرهنگی برای پروژه‌های عمرانی و صنایع استان، مباحث مرتبط با ازدواج و طلاق، فرهنگ پهلوانی و ورزش قهرمانی، سنجش و ارزیابی عملکرد نهادهای فرهنگی و اجتماعی استان، وحدت و تقریب مذاهب اسلامی و… .
    اما یادمان نرود:
    ۱. حل مسائل فرهنگی و چالش‌های اجتماعی استان، تنها با نگارش مقاله، کتاب و پایان نامه میسر نمی‌شود؛ بلکه جامعه ما به‌شدت نیازمند پژوهش‌های «کاربردی» و «اثرگذار» است.
    ۲. پیدایش چالش‌ها و دشواری‌های فرهنگی و اجتماعی استان در «گذر زمان» بوده است، لذا حل یا کاستن از شدّت آنها، نیازمند «برنامه‌ریزی» و «روشمندی» علمی در گذر زمان است.
    ۳. باور و پذیرش مدیران استان در بهره‌گیری از «ظرفیت‌ها» و «توانایی‌های» دانشگاه رازی، یکی از ملزومات کلیدی این مسیر است.
    ۴. رسالت پژوهشگران دانشگاه، تنها به «شناخت مسئله» و «ارائه راهکار» ختم نمی‌شود، بلکه می‌توانند در «فرایند» و «شیوه اجرا» نیز مشارکت نماید.
    ۵. ممکن است تئوری‌ها و دیدگاه‌های نظریه پردازان غربی در حوزه مسائل اجتماعی، افق‌های دید ما را ژرف‌تر و دقیق‌تر نماید، اما «جغرافیای فرهنگی» ما، اقتضا می‌کند، آن نظریه‌ها بومی‌سازی شده و حسب شرایط و بسترهای فرهنگی و اجتماعی کشور و استان پیگیری شود.
    ۶. وجود برخی کاستی‌ها و ناهنجاری‌های درون دانشگاهی، هرگز نمی‌تواند منافی و مانع کنشگری فرهنگی و اجتماعی دانشگاه در سطح استان شود. دانشگاه می‌تواند و (باید اینگونه باشد) ضمن پیگیری این کاستی‌های درونی خود، راه‌گشا و گره‌گشای مسائل فرهنگی و اجتماعی استان نیز باشد.
    به هرحال، دانشگاه رازی، در پنجاهمین سال تأسیس خود، به‌منظور ایفای این نقش کنشگری اجتماعی، می‌تواند در فرآیند توسعه و تقویت فرهنگی و اجتماعی استان، بیش از گذشته، گام‌های «اثرگذار» و «جدی‌تری» را بردارد و بازوی قدرتمندی برای «مدیریت هوشمند» و «توسعه استان» به‌شمار آید.