24 05 2021
1390

علی محمد افغانی

«علی‌محمد افغانی» ۱۱ دی‌ماه سال ۱۳۰۴ در شهر کرمانشاه به‌دنیا آمد. پدرش «حسین‌قلی» و مادرش «صغری» اهل اصفهان بودند. افغانی می‌گوید: «پدرم در اصفهان با کسی که سرباز ارتش سالارالدوله بود؛ اختلاف پیدا کرد. او گزارش داد که پدرم به سمتش تیراندازی کرده و می‌خواستند پدرم را بگیرند. پدربزرگم به پدرم گفت که مدتی از اصفهان برو سمت کربلا، پدرم به‌همراه پسر عمویش راهی عتبات شدند و بعد برگشتند کرمانشاه. پسر عموی پدرم در آن‌جا ازدواج کرد و ماندگار شدند. بعد هم پدرم با مادرم که او هم اصفهانی بود ازدواج کرد و دیگر ماندند در کرمانشاه. در واقع «بافته‌های رنج من» حکایت همین‌ها هست.»

پدر علی‌محمد با اینکه سواد نداشت او را به مکتب «شیخ‌آقا» سپرد و بعد از چهار سال او را راهی مدرسه ملی همایونی کرد که در کلاس دوم پذیرفته شد. افغانی بااستعداد و از شاگردان نمونه بود. او تحصیلات متوسطه را نیز در کرمانشاه گذارند. در کلاس یازدهم با توجه به محیط سیاسی و ضد رژیمی دبیرستان و جامعه؛ با تشویق یکی از دبیران خود وارد فعالیت‌های سیاسی شد. افغانی در سال۱۳۲۶ برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به تهران رفت و زمان او‌ج‌گیری نهضت چپ، وارد دانشکده افسری و بعد از آن وارد پیاده نظام ارتش شد. البته او به ارتش رفت تا هم سرپناهی داشته باشد و هم بتواند بعدها در دانشکده پزشکی قبول شود. در تهران به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و شب‌نامه‌هایی با هدف افشای مسائل پشت پرده ارتش منتشر کرد. بعد از فارغ‌التحصیلی، به‌علت ممتاز‌بودن برای گذراندن یک دوره آموزشی به آمریکا فرستاده شد و در آنجا به یادگیری ادبیات انگلیسی مشغول شد. افغانی اولین شیوه‌های داستان‌سرایی را از کتاب «تکنیک داستان‌سرایی» آموخت؛ کتابی که از آمریکا با خود آورده بود.

بعد از بازگشتش به ایران در زمان سقوط حکومت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در دادگاه به اعدام محکوم شدکه حکمش، همراه با عده‌ای دیگر از افسران توده‌ای محکوم‌به‌اعدام، با یک درجه تخفیف به حبس ‌ابد تغییر یافت. بعد از حدود چهار سال که شاه کار همه سیاسیون و احزاب را تمام شده دانست؛ به‌همراه گروهی از حبس‌ابدی‌های دیگر، از زندان آزاد شد.

افغانی در زندان شروع به تدریس زبان انگلیسی و آموختن زبان فرانسه کرد. همین طور برای اولین بار جرقه‌های رمان «شوهرِ آهوخانم» در زندان به ذهنش رسید و شروع به نوشتن آن کرد. او در زندان علامت‌هایی روی دیوار ثبت می‌کرده تا مطالبی که به ذهنش می‌رسد را فراموش نکند. افغانی معتقد است اگر در زمان شاه به زندان نیفتاده بود؛ نویسنده نمی‌شد. او می‌گوید: «همواره دو دسته وارد حوزه ادبیات می‏شوند. یکی هست که ذوق و استعدادش را دارد ولی تجربه خاصی ندارد و دیگری که تجربیات مختلف در زمان‏ها و مقاطع مختلف بر زندگی‏اش تأثیرگذار بوده است. من در زمره گروه دوم بودم و کتاب‏ها چنین تأثیری را بر من نهاده‏اند و این ندای درونی همواره با من بود. سال‏های ۱۳۲۴ – ۱۳۲۵، سال‏های پرخروشی بود و ما از دوره خفقان رضاشاه بیرون آمده بودیم و روشنفکران، آزادی بیان پیدا کرده بودند. تصمیم گرفتیم که در همان زمان مثل دوران انقلاب، که مردم از زیر یوغ دیکتاتوری آزاد شدند، خودسازی کنیم. در آن دوران کتاب‏های «صادق هدایت» مرا جذب می‏کرد. اما فقط «صادق هدایت» نبود، آثار «چوبک» و «جمالزاده» نیز برایم جذاب بودند و از آثار غربی هم کتب «خوشه‏های خشم»، «جاده‏های تنباکو» و… که از مشکلات طبقاتی صحبت می‏کردند، برایم جذابیت داشت. بعد که وارد دانشکده افسری شدم در فعالیت‏های حزبی علیه شاه شرکت نموده و به دوستم «حسن پیروزی» که در کرمانشاه بود و بعدها به زندان افتاد نامه‏ای نوشتم و چون او در فعالیت‏های حزبی بود مشوق من شد و من به حزب توده گرویدم. برایم همواره این نکته مبهم بود که آیا خدمتی که یک نویسنده می‏کند در حد مبارزات سیاسی هست و لذا بعد از بازگشت به ایران و رفتن به زندان شوق نویسندگی در من بالا گرفت و دست‌نوشته‏های «شوهر آهو خانم» محصول همان دوره است. نوشته‌هایی برای من جالب بود که زندگی طبقات پائین جامعه را تصویر می‌کرد و همیشه آثار نویسندگانی را می‌پسندیدم که در بینش خود از کوهپایه‌های جامعه گذشته و به خط‌الرأس رسیده بودند. به‌طوری‌که با تسلط کامل، هر دو سوی بلندای فقر و ثروت را می‌دیدند و آشکارا در آثار خود فرق‌هایی را که با تمام وجود لمس کرده بودند، به‌نمایش می‌گذاشتند. چون هیچ‌گاه تصویر شنیدنی‌ها، مانند تصویر دیدنی‌ها نیست و کسی‌که در کوهپایه‌ها راه می‌رود، نمی‌تواند هر دو سو را ببیند و بدون وابستگی و پذیرش آراء و شعارهای کلیشه‌ای لیدرها قضاوت کند و با ترسیم، آن شیوه‌ها را در معرض قضاوت جامعه بگذارد.»

ناشران در آن زمان حاضر به چاپ کتاب «شوهرِ آهوخانم» نمی‌شدند و افغانی آن را با هزینه شخصی و فروختن خانه‌اش در دو هزار نسخه چاپ کرد. انجمن کتاب ایران آن را به‌عنوان رمان برگزیده سال۱۳۴۰ انتخاب کرد و بعد از آن ناشران زیادی خواستار چاپ رمان شدند.

«نجف دریابندری» مترجم و نویسنده خوزستانی، درخصوص این رمان در مطبوعات آن زمان نوشت؛ «این داستان زندگی مردم عادی اجتماع ما، تراژدی عمیقی پدیدآورده و صحنه‌هایی را پرداخته که انسان را به یاد آثار «انوره دو بالزاک» و «لئو تولستوی» می‌اندازد. علی‌محمد افغانی نویسنده‌ای است تیزبین که حرکات زن و مرد و کودک و حتی سگ و گربه را به‌خوبی می‌بیند. در هر گوشه‌ای از زندگی می‌تواند زیبایی را ببیند و آن را با قدرت تمام ستایش کند، آدم‌‌های او آدم‌های واقعی هستند که در هرجای داستان پیدا شوند و گوشه‌ای از شخصیت آن‌ها بازنموده شود، این گوشه با گوشه‌های دیگر که در جاهای دیگری دیده‌ایم، چنان جفت می‌شود که از مجموع آن‌ها آدم کامل و صحیح پدید می‌آید.»

«سیروس پرهام» مترجم، ویراستار و منتقد ادبی نیز در مجله راهنمای کتاب آن دوران نوشت؛ «بی‌هیچ گمان، بزرگترین رمان زبان فارسی خلق شده و تواناترین داستان‌نویس ایرانی، درست همان زمان که انتظارش می‌رفت پا به میدان نهاده‌است.»

«محمدعلی اسلامی ندوشن» نیز در مجله یغما نوشت؛ «پس از خواندن کتاب شوهرِ آهوخانم، من چون کسی هستم که خواب شگفت‌آور خوشی دیده است و نمی‌تواند از تعریف آن برای دیگران چشم بپوشد. اکنون اگر بخواهیم بزرگترین داستان‌پرداز زبان فارسی را نام ببریم؛ بی‌گفتگو جز علی‌محمد افغانی کس دیگری نمی‌تواند بود. انتشار شوهر آهو خانم نشان داد که به‌رغم سمومی که در هوا پراکنده‌است، هنوز ایران می‌تواند درست در لحظه‌ای که انتظار می‌رود شگفتی‌هایی از آستین بیرون آورد.»

افغانی از مهم‌ترین رمان‌نویسان دهه چهل و پنجاه ایران است. بزرگ علوی درباره او می‌گوید: «افغانی پس از «محمدعلی جمال‌زاده» و «صادق هدایت» سهم به‌سزایی در غنی‌ساختن نثر فارسی دارد.» رمان‌های او اغلب با توصیفات اجتماعی و سیاسی همراه است. افغانی می‌گوید: «رمان همان اجتماع است، آن کسی‌که شوق زندگی دارد بدون شناخت زندگی نمی‌تواند بگوید زنده است و زندگی می‌کند. این شوق زندگی که همان هنر است گرچه او را از زندگی به معنای متداول یعنی جنب‌و‌جوش و تلاش برای رفاه بیشتر دور می‌کند؛ اما از او یک هنرمند جاودانه می‌سازد. زندگی او در اندیشه‌ها همیشه زنده است. نویسنده نیز خود فردی از اجتماع است و خواه ناخواه تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. به ویژه سیاست که در جاهایی آن چنان بر فضای جامعه حاکم می‌شود و آن را تهدید می‌کند که مخل آزادی بیان و اندیشه می‌شود.»

افغانی بنای رئالیسم در ادبیات داستانی ایران را پایه‌گذاری می‌کند. «شوهر آهو خانم» با شخصیت‌ها و حادثه‌های واقعی از دورانی خاص، انعکاسی از جامعه است. روابط خانوادگی ترسیم‌شده در آن؛ مردسالاری حاکم بر جامعه و وضعیت فلاکت‌بار زنان ایران را شرح می‌دهد. در واقع افغانی توانست نقش زن در ادبیات را از حالت انفعال خارج کند. او می‌گوید: «شما می‌توانید همه‌ سبک‌ها را در نوشته‌های من پیدا کنید. سبک رمانتیسیسم، ناتورالیسم، رئالیسم. هر تکه از داستان‌های من در یکی از این سبک‌هاست. اما در کل آن بله، بیشتر به رئالیسم نزدیک است. کل داستان باید انتخاب درستی باشد. اگر انتخاب درست نباشد، اصلاً به‌درد نمی‌خورد. در رئالیسم مسئله کوچکیِ انسان مطرح نیست، بلکه بزرگی انسان حتی در جنبه‌های منفی ذاتی‌اش مطرح می‌گردد. رئالیسم، والایی، پرتوافکنی و عمق عواطف انسان است.»

در سال۱۳۴۵ دومین رمان افغانی با نام «شادکامان دره قره‌سو» توسط نشر «امیر‌کبیر» به چاپ رسید اما نتوانست به شهرت و موفقیت کتاب «شوهرِ آهوخانم» برسد. او بعد از این کتاب به دلیل مشکلات اقتصادی نویسندگی را کنار گذاشت و در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار شد. هرچند آن زمان از طرف دستگاه وقت برای کمک پیشنهاداتی داشت اما هیچ کدام را نپذیرفت و در شرایطی که برخی به او می‌گفتند دلالی را بر نویسندگی ترجیح می‌دهد؛ معتقد بود دلالی از نوشتن برای حکومت بهتر است. خود افغانی در این مورد می‌گوید: «مدتی که در محیط زندان سپری کرده بودم، تمام روز در عالم آهو خانم و سید میران سرابی می‌گذارندم ولی پس از زندان با شروع کار در یک شرکت ژاپنی تمرکز لازم برایم وجود نداشت.»

از آثار افغانی می‌توان کتاب‌های «شوهر آهو خانم» سال ۱۳۴۰، «شادکامان دره قره‌سو» سال ۱۳۴۵، «شلغم میوه بهشته» سال ۱۳۵۳، «سیندخت» سال ۱۳۶۰، «بافته‌های رنج» سال ۱۳۶۱، «دکتر بکتاش» سال ۱۳۶۴، ««همسفرها» سال ۱۳۶۷، «محکوم به اعدام» سال ۱۳۷۰، «بوته‌زار» سال ۱۳۷۲، «دختردایی پروین» سال ۱۳۷۷، «خداحافظ دخت‍رم» سال ۱۳۷۷ و …را نام برد. او آثاری نیز به زبان انگلیسی دارد، از جمله کتاب‌های «تراژدی نادرشاه»، «ماه بر فراز جبهه»، «دختری از شهرستان». کتاب اول افغانی یعنی «شوهرِ آهوخانم»، توسط انتشارات امیرکبیر به‌چاپ رسید اما پس از آن انتشارات «نگاه» چاپ آن را به‌عهده گرفت. علاوه بر آن تمام آثار افغانی توسط نشر نگاه به چاپ رسیده است. عده‌ای از منتقدان معتقدند افغانی بعد از کتاب «شوهر آهو خانم» نتوانست اثری مانند این رمان خلق کند. اما نظر خودش متفاوت است و می‌گوید:«این مساله کلی است. از نظر روانی خوانندگانِ آثار نویسندگانی که اثر اولشان شاهکار بوده، نمی‌توانند با اثر دیگر نویسنده زیاد رابطه برقرار کنند. آن‌ها انتظار دارند کتاب‌های دیگر هم همان اوج داستانی را داشته باشند، اما هر کتابی از نظر دراماتیک نمی‌تواند شاهکار باشد.»

افغانی هم اکنون در آمریکا زندگی می‌کند. «عیسی اربابی» نویسنده کتاب «چهار سرو افسانه» درخصوص حال این روزهای افغانی می‌گوید: «زندگی خصوصی آرام و بی‌سروصدایی دارد و رابطه‌اش با محافل روشنفکری بسیار محدود است. می‌گویند با تجارت آهن، گذران زندگی می‌کرده است و امروز دوران بازنشستگی را می‌گذراند.»

 

شمسی رنجبر

 

 

آخرین اخبار