18 02 2021
418

فضای کالبدی دانشگاه رازی؛ غیرتعاملی و زیست‌ناپذیر

شمسی رنجبر | اولین نشست جامعه‌محور گروه مهندسی معماری با عنوان «نقد و بررسی پروژه‌های عمرانی دانشگاه و چشم‌انداز توسعه» و با مشارکت معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی، سه‌شنبه ۲۸ بهمن به‌صورت مجازی برگزار شد. در این نشست دکتر «یحیی محمدزاده گودینی»، دکتر «صادق کولیوندی» و دکتر «محمدرضا حقی» از اعضای هیئت علمی گروه مهندسی معماری، دکتر «جهانگیر خزائی» سرپرست مدیریت امور عمرانی و خدمات فنی دانشگاه، دکتر «هادی عبادی» مسئول پیگیری دانشگاه سبز رازی، دکتر «فرزاد مندنی» مسئول امور عمومی پردیس اصلی و فضای سبز دانشگاه و دکتر «سیاوش قلی‌پور» عضو هیئت علمی گروه آموزشی علوم اجتماعی دانشگاه رازی حضور داشتند. قابل‌ ذکر است که دکتر «محمدحسین ادیب‌راد» مشاور عمرانی رئیس دانشگاه، باوجود هماهنگی‌های صورت‌گرفته، در جلسه حاضر نشدند.

دکتر یحیی محمدزاده:

در کنار ابعاد کمی به ابعاد کیفی پروژه‌ها هم توجه شود

دانشگاه، زیست‌گاه نخبه‌گان حال و آینده جامعه است و داعیه این را دارد که با تعامل با جامعه می‌تواند الگوی موفقی برای دیگر نهادها و دیگر اجزای جامعه باشد. در طراحی معماری این چنین دانشگاهی، الزامات زیادی وجود دارد. معماری، شهرسازی و فضای دانشگاه باید بتواند نمونه کوچکی از آرمان‌ها و ایده‌آل‌های شهر آرمانی ما باشد. فضای دانشگاه باید فضای تردیدها، بحران‌ها، ایده‌ها، خلاقیت‌ها باشد. فضای معماری چنین دانشگاهی هم باید بستر و ظرف مکانی مناسبی را برای این‌گونه فعالیت‌ها فراهم کند و در عین حال باید بستر مناسبی را هم برای روحیه پرسش‌گری، خلاقیت، نوآوری و نشاط فراهم کند. چنین فضایی باید به سمتی پیش رود که مشارکت‌کنندگان خلاق تربیت کند نه دانشمندان بی‌مسئولیت و نه روشن‌فکران کناره‌جو. درواقع فضای معماری دانشگاه‌های کشور آن‌طوری که شایسته و بایسته است نتوانسته نقش خود را در ایجاد بستر و ظرف مکانی ایده‌پردازی‌ها و خلاقیت‌ها در توسعه دانشگاه ایفا کند. در اکثر دانشگاه‌ها و نه‌فقط در دانشگاه رازی، فضای معماری نتوانسته هماهنگ و همسو با نقش و رسالت دانشگاه رفتار کند. هم‌اکنون بزرگترین مسئله این است که «فضای معماری دانشگاه رازی تا چه اندازه توانسته سه دسته از نیازهای اولیه و ذهنی، ثانویه و روحی یا نیازهای معنوی و متعالی را برآورده کند؟». در واقع هدف این نشست رسیدن به یک جمع‌بندی در رابطه با پروژه‌های عمرانی دانشگاه است به‌صورتی که ابعاد کمی و کیفی پروژه‌ها توام با هم در نظر گرفته شود.

دکتر صادق کولیوندی:

در طراحی‌های ما استفاده‌کننده‌ها و باشنده‌ها در اولویت نیستند

بحثی که به‌صورت یک مسئله قابل طرح است؛ بحث کیفی‌سازی فضاهای دانشگاهی است. می‌توان در این راه از روش مبتنی بر شواهد استفاده کرد. در این روش معیار طراحی، مجموعه طراحی و تیم طراحی، بر اساس شواهد، اطلاعات و پژوهش‌های جمع‌آوری‌شده به‌مثابه ابزار طراحی در نظر گرفته می‌شود. این بر خلاف روش سنتی است که در آن تیم طراحی معمولاً قائم به شخص بوده و درواقع می‌توان گفت به یک نفر متکی است. در روش سنتی، معمار و طراح تمام فرایند طراحی را راهبری می‌کنند و درنهایت به یک مجموعه طراحی می‌رسیم. در روش طراحی مبتنی بر شواهد، ما تلاش یا سازمان آگاهانه‌ای را شکل می‌دهیم که در این ساختار و این سیستم آگاهانه، تمام نتایجی که پیش از این طراحی اتفاق ‌افتاده است را دخیل می‌کنیم. همین‌طور تجربیات شکست یا پیروزی، نکات منفی یا مثبت، معایب یا مزایایی که در گذشته در پروژه‌های مشابه به انجام رسیده به‌عنوان خاطره طراحی در آن استفاده و از آن بهره برده‌می‌شود. در طراحی و اجرای پروژه‌های دانشگاه رازی یک روش و یک رویکرد غالب است و دفتر فنی به‌علت مشغله و فشردگی وظایفی که برای او فراهم شده، بیشتر درگیر کارهای اجرایی می‌شود. راهبردهایی که باید اتفاق بیفتد کم‌رنگ‌تر می‌شود و این یک اشکال ساختاری است که وجود دارد. نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که قرار نیست یک پروژه صرفا و تنها توسط یک تیم طراحیِ فنی، طراحی و اجرا شود. این پروژه قرار است در بستری پذیرای کاربر باشد. این رویکرد باید در محوریت استادان، دانشجویان و کارکنان تعریف شود. در طراحی‌های ما استفاده‌کننده‌ها و باشنده‌ها در اولویت نیستند، نظر آنها تعیین‌کننده نیست و معمولا بحث‌های اقتصادی و فنی است که سمت‌وسوی پروژه را مشخص می‌کنند. نکته‌ دیگر این است که یک پروژه وقتی تعریف، طراحی و ساخته می‌شود؛ در لحظه تحویل موقت و قطعی به کاربر و بهره‌بردار تمام نشود و سیکل متناوبی را داشته‌باشیم. در این سیکل ارزیابی‌ها اتفاق بیفتد، از آنها در طراحی‌ها استفاده شود و تعامل، هم‌فکری، هم‌اندیشی و ارتباط بین کاربران و کارفرما اتفاق بیفتد. به این معنی که برنامه‌ریزی، طراحی، ساخت، بهره‌برداری و بهسازی دارای یک سیکل تناوبی باشد؛ مسئله‌ای که حلقه مفقوده طراحی است. در بحث رویکرد کمی و کیفی، این دو موضوع جدای از هم نیستند و این یک بحث توامان است؛ یعنی در پروژه‌های معماری نمی‌توانیم این رویکردها را جدای از هم در نظر بگیریم. این‌ها باید همزمان در ایده و کالبد به‌صورت ابتدایی دیده شوند، طراح بایستی در زمان طراحی به آنها توجه کند و در زمان اجرا به آن ایده‌آل‌ها برسد. در واقع فقط بحث فضاهای بیرونی و فضاهای سبز نیست، شاید بحث اساسی‌تر و ریشه‌دارتر این است که ما در طراحی‌ها و بهسازی‌های آتی مجموعه‌ای از ایده‌آل‌ها، استانداردها و اقداماتی را داشته‌باشیم که از آنها استفاده کنیم. رویکرد بر اساس شواهد این‌طور نظریه‌پردازی می‌کند که اشتباهات به حداقل رسیده، اصلاح شده و در طراحی در نظر گرفته شود.

دکتر محمدرضا حقی:

باید رویکردی مشارکتی و کاربرمحور در پیش گرفته‌شود

یکی دیگر از رویکردهایی که مرتبط با پروژه‌های دانشگاهی است؛ رویکرد کاربر‌محور است. در واقع هدف طراحی کاربرمحور، ایجاد تجربه خوشایند و تعاملی برای کاربر با در‌نظر‌گرفتن مطلوبیت و قابلیت استفاده از مصنوع یا خدمت مورد نظر است. ما باید دانشگاه و فضاهای دانشگاهی را مصنوع یا خدمتی بدانیم که برای کاربران مختلف شامل استادان؛ اعضای هیئت علمی، دانشجویان و کارکنان طراحی می‌شود. اما اگر بخواهیم در این رویکرد موفق عمل کنیم نیاز داریم فرآیند مشارکتی باشد؛ یعنی بین طراحان و کاربران مشارکت و تعامل برقرار باشد. مراحل مختلفی در طرح این رویکرد مطرح است که اولین مرحله، درک کلی مسئله، شناسایی کاربران و ابعاد مختلف نیاز کاربران است. در مرحله دوم، نیاز داریم سنجش مطلوبیت از گروه کاربران و اینکه این نیازها چگونه پاسخ داده شوند بررسی شود. در مرحله سوم، نیاز است که از کاربران نظرخواهی شود. درنهایت پس از دریافت نظرات گروه‌های مختلف به ایده‌پردازی می‌پردازیم و طراحی بر اساس ایده‌ها ارائه می‌شود. یک نکته دیگر شناسایی مولفه‌های مطلوب و نامطلوب دانشگاه است و از بررسی‌های انجام‌شده در ارزیابی و سنجش از محیط دانشگاه باید بتوانیم در مولفه‌های مختلفی این موارد را بررسی کنیم؛ مانند ارتباط دانشگاه با شهر، بحث ساختار و عملکرد سایت، معماری ساختمان‌ها و کاربری‌های خدماتی، تسهیلات رفاهی، مباحث اجتماعی- فرهنگی و تاب‌آوری و توسعه پایدار.

دکتر هادی عبادی:

دانشگاه رازی برای ماشین طراحی شده‌است و نه انسان

دانشگاه رازی در فضای بیرونی، فضای پیرامونی و داخل محوطه‌ها، برای دانشجو، کارمند و هیئت علمی فضای زیست‌پذیری نیست. از سوی دیگر، آشفتگی بصری، نبود ریتم و هارمونی بین فضاهای دانشگاهی و تعاملات، فقدان هویت و برندسازی در دانشگاه نکات قابل اشاره‌ای است که شخصی که پا به دانشگاه می‌گذارد با این مسائل مواجهه می‌شود. یک نقطه‌ضعف بزرگ‌تر این است که دانشگاه برای ماشین طراحی‌شده نه کاربر. هرآنچه که ما به‌عنوان نقشه شهری می‌بینیم در مقیاس کوچک‌شده آن را در دانشگاه هم می‌بینیم. به‌طور تقریبی ۱۵ هزار دانشجو، ۱۰ تا ۱۵ درصد دارای فضای رفت‌و‌آمدی هستند، در‌صورتی‌که ۸۰ تا ۸۵ درصد فضا به فضای تردد ماشین اختصاص داده شده‌است. این نشان‌دهنده ضعف در این مسئله است. در این راه چند راهکار وجود دارد که اگر در دانشگاه رازی رخ دهد می‌توانیم امیدوار به خلق فضاهای کیفی در دانشگاه نیز باشیم. اولین مورد که شکل گرفت و هم‌اکنون در پیشبرد آن جلو می‌رویم؛ طرح جامع بود که  سه سال پیش با رویکرد توسعه پایدار بازطراحی شد و بخشی از آن مربوط به کیفی‌سازی فضاها از جمله قراردادن فضاهای تعاملات اجتماعی در دانشگاه و عموماً در دانشکده‌ها بود. دومین راهکار که به نظر من بیشتر به‌عنوان یک نقصان می‌توان از آن یاد کرد، نبود مشاور معمار در دانشگاه است که جای آن در دفتر نظارت بر طرح‌های عمرانی خالی است. رئیس دانشگاه یک مشاور سازه و عمرانی و یک مشاور تاسیساتی دارد، اما مشاور معمار ندارد. لذا یک راهکار این است که در دفتر فنی یک مشاور معمار وجود داشته‌باشد؛ فضاهایی که قرار است در دانشگاه خلق شوند ازجمله فضاهای فیزیکی و لنداسکیپ از این فیلترینگ عبور کنند و با اعمال نظرهای معمارانه این کار شکل بگیرد. طبیعتاً هنگامی که مهندسین مشاور سازه، عمران، تاسیسات و معمار مکمل هم باشند می‌توانند یک محصول قابل‌اطمینان، قابل‌اعتماد و زیست‌پذیر طراحی کنند که کمیت و کیفیت را توامان به ارمغان ‌آورد. مورد بعدی اینکه باید دنبال شرایطی گشت که حداقل ۴ تا ۵ درصد از بودجه‌ای که برای ساخت‌و‌ساز فضاهای فیزیکی در دانشگاه اختصاص داده‌می‌شود را برای فضاهای کیفی در نظر گرفت. نکته آخر اینکه خلق فضاهای تعاملات اجتماعی و گفتگومحور در سطح دانشگاه می‌تواند اثر قابل‌توجهی در بالابردن حسّ تعلق به مکان در بین استادان، داشجویان و کارمندان داشته باشد.

دکتر جهانگیر خزائی:

هنوز هم از ما ساخت پارکینگ و خیابان می‌خواهند و نه پیاده‌راه

در ارتباط با دانشگاه به‌صورت کلی چند موضوع اصلی داریم؛ یکی بحث فضای کالبدی دانشگاه است. با توجه به اینکه دانشگاه رازی از ابتدا یک طرح جامع مصوب و طرح همه‌جانبه نداشته؛ ساختمان‌ها و دانشکده‌ها مانند یک جزیره هر کدام به‌صورت جداگانه شکل گرفته‌اند که هر کدام معماری داخلی متفاوتی دارند. اما می‌توان گفت که تا حدودی بر اساس نیاز کاربران است. شما می‌بینید که هر دانشکده یا هر ساختمان یک نمای خاصی دارد و این نماها باهم هماهنگی ندارند. این اولین ضعفی است که وجود دارد و هر کسی در جایگاه دفتر فنی قرار می‌گرفت چاره‌ای جز رفتن رو به جلو در این کمی‌سازی نداشت. چون هر ساختمان را یک مشاور طراحی کرده که دیدگاه‌های متفاوتی داشته، تصویب شده و به مرحله اجرا رسیده‌است. حال مسئله این است که چگونه می‌توان این ساختمان‌ها را به هم نزدیک و بین آنها همگرایی ایجاد کرد؟ مشکل اصلی‌تر و مهم‌تر این است که اگر بخواهیم دانشگاه را مانند یک شهر یا جامعه کوچک ببینیم، ارتباطات بین این ساختمان‌ها و خود فضاهای دانشگاه بسیار قابل ‌توجه است. درواقع می‌توان گفت دانشگاه پیاده‌محور نیست و جالب آن که هنوز هم کاربران از ما درخواست ساخت پارکینگ، ساخت خیابان و جاده را دارند تا اینکه مثلاً بیاییم یک پیاده‌راه سرپوشیده داشته‌باشیم که کاربرمحور باشد. مشکل دیگر در دفتر طراحی عمرانی، نبود اعتبارات کافی است؛ مخصوصاً در یکی دو سال اخیر محدودیت بسیار زیاد شده و تغییرات بازار و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌بودن آن مضاف بر این موضوع شده‌است. مشکل قابل بیان دیگر، این مسئله است که مدیران تصمیم‌ساز ما ثابت نیستند، این مسئله مشکل‌ساز بوده و درواقع ضعف عدم ثبات تصمیم‌سازی را نشان می‌دهد که تاثیر مطلوبی بر پروژه باقی نمی‌گذارد.

دکتر سیاوش قلی‌پور:

فضای دانشگاه باید از حالت «پادگانی» به حالت «زیست‌پذیر» تغییر کند

به طور کلی هنگامی که وارد دانشگاه رازی می‌شوم حس پادگان به من دست می‌دهد؛ حسی که عاری از حیات و سرزندگی است. تعاملی شکل نمی‌گیرد و کاربر در این فضا یک حس تنهایی، رهاشدگی و بی‌سرانجامی پیدا می‌کند. حال مسئله این است که «این ساخت‌وسازها با چه رویکردی صورت پذیرفته است؟»؛ گفتمانی بر ذهن ما حاکم بوده که این گفتمان، زیست‌پذیر و تعاملی نبوده و هرگز به این نکته فکر نشده که دانشگاه محل اجتماع انسانی است؛ بنابراین نتیجه آن را هم‌اکنون در دانشگاه می‌بینم. به‌طور کلی پروژه‌ها به سمت فضاهای عمومی پیش می‌روند؛ یکی فضای پیرامونی دانشگاه و دیگری محوطه‌های داخل دانشگاه. پارک‌ها قطعا بخشی از این فضاهای عمومی است، بخش دیگر فضاهای امن است که من فکر می‌کنم پیاده‌راه مسقف را بهتر است مطرح نکنیم و با درخت‌کاری این پیاده‌راه را ایجاد کنیم؛ رشد درخت در فضای دانشگاه به‌مراتب از فضای کالبدی اهمیت بیشتری دارد. سعی شود در تصویب هر پروژه یک پیوست فرهنگی تهیه کنیم؛ به این معنی که یک مطالعه طولانی‌مدت در مورد مکان‌نمایی، جانمایی، کاربری بر اساس مطالعات، ارزیابی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی انجام دهیم و درانتها به نتیجه برسیم و کار را عملیاتی کنیم. در واقع ما باید پیشنهاد و راهکاری ارائه دهیم که فضای دانشگاه را از فضای پادگانی به سمت یک فضای زیست‌پذیر برسانیم.

دکتر فرزاد مدنی:

در گسترش فضای سبز و خودکفایی در این زمینه گام‌های محسوسی برداشته‌ایم

یکی از دغدغه‌هایی که می‌تواند در کیفی‌سازی فضای دانشگاه به ما کمک کند توجه ویژه به فضای سبز است. اما نمود اقداماتی که در بخش فضای سبز اتفاق می‌افتد چند ساله است. موضوع فضای سبز یک موضوع عمومی- تخصصی است و جنبه عمومی آن به این خاطر است که بسیاری از افراد فکر می‌کنند درختی کاشته می‌شود، آبیاری می‌شود و به سایه‌اندازی می‌رسد. اما از جنبه تخصصی، این مسئله فوت‌و‌فن‌های خاص خود را داراست. نیاز است که گونه‌های گیاهی متناسب با شرایط اقلیمی منطقه استخراج شود، طرح توپوگرافی خاک برداشته شود، نیازهای غذایی، آفات، بیماری‌های مشترک و سرعت‌ رشد آنها بررسی شود. درواقع می‌توان گفت برای کاشت یک نهال و به‌ثمر‌رسیدن آن، نیاز به بحث‌های تکنیکی و مراقبتی وجود دارد. در بحث توسعه فضای سبز دانشگاه رازی در مقایسه با سایر دانشگاه‌ها دیر اقدام شده، اما جای شکر آن باقی است که به آن چشم‌انداز مناسب نزدیک می‌شویم. حرکت دیگری که در فضای سبز دانشگاه شروع کردیم حرکت به‌سمت خودکفایی بود که دست به تولید نهاده‌های گیاهی مورد نیاز زدیم که هم بتوان در هزینه‌های دانشگاه صرفه‌جویی کرد و هم یک بستر مناسب را برای دانشجویان فراهم کرد که در این زمینه قدم بردارند و اشتغال‌زایی کنند.

جمع‌بندی

دکتر محمدزاده به‌عنوان صحبت‌های پایانی گفت: «بحث در مورد معماری دانشگاه رازی بسیار مفصل و مبسوط است و نیاز به جلسات متعدد کارشناسی دارد. آن چیزی که می‌بینیم مطلوب ما نیست و برای رسیدن به این مطلوب باید از استادان، دانشجویان و کارمندان نظرخواهی کرد. برای رسیدن به فضای مطلوب و کیفی‌سازی فضا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاد خاطره و ایجاد معنا؛ اینکه دانشگاه چقدر توانسته خاطره بسازد، آیا شادی‌آفرینی کرده است؟ آیا احساس شعف به‌وجود آورده است؟ آیا توانسته با مخاطبانش تعامل برقرار کند؟ آیا برای هنر عکاسی کاری کرده‌است که کاربران عکاسی کنند؟ آیا سوژه عکاسی به‌وجود آورده‌است؟ آیا مسئولیت قسمت‌های فضای سبز را توانسته‌ایم به دانشجو واگذار کنیم که هم احساس مسئولیت کند و هم ایجاد خاطره؟ یا اینکه هر دانشجو در هنگام ورودش به دانشگاه یک درخت بکارد و مسائلی از این دست در این حیطه قرار می‌گیرند. در حیطه آموختن از فضا چقدر فضاهای ما به ما آموزش می‌دهند؟ مثلاً آموزش نظم، شهروندی، قانون‌پذیری، مسئولیت‌پذیری در مواجهه با محیط دانشگاه، احترام به محیط‌زیست، تفکیک زباله، فناوری‌های نوین در ساخت و ساز. صدای اذان در شهر ما را از شهروند‌بودن آگاه می‌کند این به معنی هویت بومی و تاریخی ما است. به‌عنوان مثال از استادکاران و صنعت‌کاران بومی چقدر در محیط دانشگاه استفاده شده است؟ یا می‌توان فضاهایی را در دانشگاه برای مراسم شاهنامه‌خوانی و مراسمات مذهبی در نظر گرفت. این موارد در عین اینکه پرسش هستند پیشنهاد هم محسوب می‌شوند.»

آخرین اخبار